گیمشات: بزرگترین شکستهای تاریخ آثار سینمایی در گیشه
شکست تجاری گیشه در همهی ژانرها و ابعاد روی داده است: کمدی، درام، علمی-تخیلی و دیگر ژانرها همگی ممکن است به عدم اقبال و فروش بینالمللی مبتلا شوند. با این حال فیلمهایی که دچار چنین سرنوشتی شدهاند در یک چیز مشترکند: بودجهی عظیم. فیلمهای پرخرج برای استودیوهای تولیدی خطری بالقوه هستند، میلیونها دلار برای تولید آنها هزینه میشود و با این حال ممکن است نتوانند نظر مخاطبان را جلب کنند. شکستها به دلایلی چنین روی میدهند: داستانهای کلیشهای، منتشر شدن نقدهای منفی دربارهی آنان و گاهاً رقابت دشوار با فیلمهای دیگری که بیشتر مورد پسند مخاطبان سینما بودهاند. دلیل شکست هرچه که باشد، واقعیت این است که چنین فاجعهای در باکسآفیس میتواند ضربهای چند ده میلیون دلاری به استودیوی تولیدکننده آن فیلم وارد کند، مانعی برای درآمد سالانه آن شود و حتی به ورشکستگی منجر گردد.
خیلی از فیلمها در طول زمان با شکست مواجه شدهاند، اما بعضی از این شکستها خیلی چشمگیر بودهاند. در اینجا به ده فیلمی میپردازیم که بزرگترین شکستهای تاریخ گیشه را رقم زدهاند:
10) ماجراهای پلاتو نش (The Adventures of Pluto Nash)
ادی مورفی دوران حرفهای بسیار موفقی در بازیگری داشته است؛ او نامزد اسکار و برنده یک دوره از جوایز گولدنگلاب شده است و در سال 2015 به عنوان ششمین بازیگر سودآور آمریکا شناخته شده است. با این حال علیرغم وجود چنین مردِ موفقی در فیلم The Adventures of Pluto Nash، هیچکس نمیتواند ماهیت این فیلم را «موفق» بنامد. ادی مورفی در کنار بازیگرانی چون اندی کواید، روزاریو داوسون، جان کلیز و لوییس گازمن، ستاره این فیلم بود که نقش پلاتو نش را بازی میکرد، شخصیتی که مالک یک کلاب شبانه در کره ماه بود. مأموریت او انتقام از مردی است که کلاب را منفجر کرده و قصد تسخیر ماه را دارد. فیلم خود را از ژانر کمدی-اکشن میدانست اما به اعتقاد منتقدینش نه کمدی فیلم به قدر کافی بود و نه اکشن آن و این نقدهای منفی و فقدان اکران ویژهی رسانهها به این معنی بود که فیلم نتوانسته اسم و رسمهای لازم را برای موفق شدن به دست آورد. فیلم در هفتهی اول اکرانش در سال 2002 تنها 2.1 میلیون دلار فروش کرد که در قیاس با بودجهی 100 میلیون دلاری و هزینهی بازاریابی 20 میلیون دلاریاش بسیار اندک بود. این شروع کمجان بهبود نیافت و در نهایت کل فروش بینالمللی آن تنها به 7 میلیون دلار رسید.
9) مخفیکاری (Stealth)
فیلم اکشن «مخفیکاری» در سال 2005 با انبوهی از نامهای رسانهای عالی مانند جاش لوکاس، جسیکا بیل و جو مورتون روی پرده آمد، اما همراه با داستانی کلیشهای و میانهحال (سه خلبان ارتش در تلاشند تا در قالب یک برنامهی نظامی فوق امنیتی جلوی جنگ جهانی دیگری را بگیرند) و صحنههای بسیار پرخرج (صحنههای واقعی فیلمبرداری شده در هواپیما که برای استودیوی تولیدکننده خرج کلانی به همراه داشت). این فیلم دچار رقابت سختی هم بود، در هفتهی اول اکران پس از «مهمانهای ناخواندهی عروسی» که یک کمدی کلاسیک بود، بازسازی محبوب «چارلی و کارخانهی شکلاتسازی» با بازی جانی دپ ، و «آسمان بلند» که یک فیلم خانوادگی پرفروش بود در ردهی چهارم فروش قرار گرفت. مخفیکاری که هزینهی تولیدش پیش از هزینههای بازاریابی 135 میلیون دلار بود، در هفتهی اول اکران در سینماها تنها 13 میلیون دلار فروخت و اوضاع فروش بد و بدتر شد طوری که در هفتهی دوم به 5.9 میلیون دلار نزول کرد و در هفتهی سوم تنها 2 میلیون دلار فروش داشت. هرچند این فیلم در اکران خارجی خود 44 میلیون دلار فروش کرد اما حتی آن هم به همراه 32 میلیون دلار سود ناخالص فروش فیلم در آمریکا کافی نبود تا بودجهی کلانش را جبران کند.
8) صحرا (Sahara)
شکست گیشه برای این فیلم موردی عادی نیست. فیلم با حضور ستارگانی چون متیو مک کانهی، استیو زان و پنلوپه کروز داستان ماجراجویانی را تعریف میکند که در صحراهای غرب آفریقا به دنبال یک ناو جنگی گمشده در جنگهای داخلی میگردند. در نقدهایی که دربارهی فیلم نوشته شد فیلمی متوسط ارزیابی شد که فوقالعاده نیست ولی فیلم سرگرمکنندهی تماشایی و خوبی است. قوی بودن ستارههای فیلم، داستان درخشان و نبودن رقابت شدید در گیشه (هفتهی اول اکران این فیلم تقریباً با فیلمهای «شهر گناه»، «زمین تب»، «حدس بزن کی» و «رباتها» همزمان بود) همگی باعث شد تا صحرا در هفتهی اول بر گیشهها حکمرانی کند؛ 18 میلیون دلار در هفتهی اول. فروش به همین شکل خوب ادامه پیدا کرد و توانست 110 میلیون دلار سود ناخالص جهانی را به همراه داشته باشد. با این حال این فروش نیز برای فیلم صحرا یک شکست تجاری محسوب شد، چون بودجهی عظیمی برای تولید این فیلم صرف شده بود. فیلم بودجهای 130 میلیون دلاری برای تولید داشت و 81 میلیون دلار نیز برای توزیع و بازاریابی آن هزینه شده بود. در حالی که فرض میشد بخش عمدهای از این هزینه صرف بازیگران و جلوههای ویژهی تصویری شده است، مرافعهی حقوقی فیلم بعدها پروندههای مالی آن را روشن کرد و مشخص شد که مقدار زیادی از این پول صرف پرداخت رشوه به دولت مراکش شده تا اجازهی برپایی استودیوی تولید فیلم را در این کشور صادر کند.
7) جک غولکش (Jack the Giant Slayer)
جک غولکش نیز موردی شبیه صحراست، یعنی با وجود نقدهای متوسط و فروش درجهیک در هفتهی اول اکران، در نهایت به شکستی تجاری منجر شد؛ فیلمی از کارگردان ممتاز فیلم «مردان ایکس» یعنی برایان سینگر، با بازی نیکلاس هولت در نقش جک که البته میدانیم غولها را میکشد، علاوه بر حضور ستارگانی چون النور تاملینسون، استنلی توچی، ایوان مک گرگور، بیل نای و ایان مک شین. فیلم نقدهای گوناگونی را در پی داشت، بعضی دیدگاه فیلم را پسندیده بودند و بعضی دیگر بین یک فیلم خانوادگی و سیمای تاریک فیلم سینگر فاصله حس میکردند. جک غولکش در هفتهی اول اکران فیلمهای «بالای بیست و یک سال»، «آخرین جنگیری(2)»، «دزد هویت» و «قاپزنی» را پشت سر گذاشت و در مقام اول فروش قرار گرفت اما اکران آن در بدترین زمان سال روی داده بود. فروش شب اول جک غولکش در سال 2013 سود 7.7 میلیون دلاری به همراه داشت که حتی از شکست تجاری فیلم «جان کارتر» در سال قبل نیز بدتر بود (و نیز از فیلمی که سال بعد به نمایش درآمد). در نهایت فیلم سود ناخالص جهانی 197.6 میلیون دلار را از آن خود کرد اما با احتساب بودجهی 185 میلیون دلاریاش و هزینههای توزیع و بازاریابی آن، در پایان ضرری 125 میلیون دلاری برای استودیوی تولیدکنندهاش به همراه داشت.
6) آر. آی. پی. دی (R.I.P.D.)
این فیلم در رقابتی تنگاتنگ در تابستان 2013 اکران شد که بازار اکران با فیلمهای بزرگ اشباع شده بود. داستان از این قرار بود که رایان رینولدز، جف بریجز و مری لوییس پارکر در نقش مأموران «دایرهی در آرامش بخواب» – یا همان آر.آی.پی.دی- بازی میکردند که وظیفهی شکار ارواح را بر عهده داشتند. فیلم همزمان با فیلم ترسناک «احضار روح» اکران شد که با بودجهی فقط 20 میلیون دلاریاش توانسته بود به فروش 41.9 میلیون دلاری در همان هفتهی اول دست یابد. همزمان با آنها انیمیشن «من نفرتانگیز (2)»، «بزرگشدهها»ی آدام سندلر که برخلاف نقدهای منفی توانست سود ناخالص 247 میلیون دلار را به دست آورد، «توربو» و «حاشیهی اقیانوس آرام» اکران میشد که همگی فروشی بیشتر از آر.آی.پی.دی داشتند و این فیلم را در همان هفتهی اول به ردهی هفتم فروش نزول دادند. شروع نامطلوب اکران فیلم که تنها 12.7 میلیون دلار به همراه داشت، به همراه نقدهای منفی منتشر شده از آن تنها توانست سود ناخالص جهانی 78 میلیون دلار را به دست آورد که در مقابل بودجهی 130 میلیون دلاری فیلم و هزینههای بازاریابی و توزیع آن ناچیز بود.
5) رنجر تنها (The Lone Ranger)
بزرگترین شگفتی دربارهی شکست تجاری رنجر تنها این است که در جایگاهی بدتر از پنجمین شکست تاریخ گیشه قرار ندارد. شکست این فیلم به طور گستردهای پیشبینی شده بود، شکستی سخت برای فیلمی که همان خطوط داستانی و همان مفاهیم فیلمهای شکستخوردهای چون «غرب وحشی وحشی» و «کابویها و بیگانگان» را داشت. رنجر تنها با بازی جانی دپ و آرمی هامر و به کارگردانی کارگردان فیلم «دزدان دریایی ماراییب» یعنی گور وربینسکی بارها و بارها به خاطر نگرانی از بودجهی عظیمش که در حدود 375 میلیون دلار برای تولید و بازاریابی تخمین زده میشد، تاریخ انتشارش را عقب انداخت. این بودجه به این معنی بود که فیلم باید در فروش جهانی خود 650 میلیون دلار میفروخت تا سودی را عاید استودیوی تولیدکنندهاش کند و بر اساس گزارشی از نیویورکتایمز حتی یک سوم آن را نیز نتوانست به دست آورد. فیلم با فروش جهانی ناامیدکنندهی 260.5 میلیون دلار، 150 میلیون دلار ضرر به همراه داشت. خوشبختانه کمپانی دیزنی آنقدر فیلم پرفروش دارد که بتواند پس از این ضرر عظیم خود را بازیابی کند.
4) جان کارتر (John Carter)
این فیلم هم مانند «رنجر تنها» حتی پیش از انتشار آن آمادهی پذیرش شکستی تجاری بود. هزینهی تولید فیلم آشکارا گران بود، یعنی بیش از 350 میلیون دلار هزینهی تولید و تخمین 100 میلیون دلار برای بازاریابی. این گرانی به این معنی بود که سود فیلم در گروی جابجا کردن رکورد فروش گیشه و سود 600 میلیون دلاری خواهد بود. فیلم یکی از این اهداف را محقق کرد: در نخستین هفتهی اکران در روسیه و کشورهای اطراف به رکورد بهترین فروش در هفتهی اول دست یافت و در چین دومین فیلم پرفروش در هفتهی اول تولید کمپانی دیزنی لقب گرفت. با این حال هرچند فروش خارجی جان کارتر با بازی تیلور کیچ توانست جلوی بدتر شدن فاجعه را بگیرد، اما کافی نبود تا جلوی ضرر 150 میلیون دلاری دیزنی را بگیرد. فیلم در مجموع سود ناخالصی بالغ بر 284 میلیون دلار داشت و ضربهای به کمپانی دیزنی زد که امواج آن به مدیران سطح بالا نیز رسید و باعث استعفای ریچ راس، مدیر کمپانی والت دیزنی شد.
3) سیزدهمین سلحشور (The 13th Warrior)
این فیلم در مقایسه با دیگر فیلمهای این فهرست بودجهی بسیار کمی داشت و تنها 160 میلیون هزینهی تولید و بازاریابی آن بود. اما در آن زمان (فیلم محصول 1999 است) این بودجهی زیادی بود که مشابه بودجهی فیلمهای 300 میلیون به بالای اکشن و سوپرقهرمانی است که این روزها استودیوها به راحتی میپردازند، فیلمهایی با نشانههای واضحی از اشتباهات، تکرار سکانسها و برداشتهای تکراری. فیلم اقتباسی بود از رمان «مردهخواران» مایکل کریچتون و یادآور داستان بیوولف، با بازی آنتونیو باندراس، دایانا ونورا و عمر شریف؛ داستانی که در آن شخصیت باندراس در جستجوی راهی برای نجات سرزمین وایکینگ از تهدیدی ترسناک و ناشناخته است. نقدها چنان بیاشتیاق بودند که حتی عمر شریفِ «لورنس عربستان» کم مانده بود تصمیم به بازنشستگی بگیرد. انتقادات منفی به همراه رقابتی سخت با فیلم وحشتانگیز «حس ششم» که حتی در هفتهی چهارم اکرانش نیز پیشتاز گیشه بود، باعث شد تا سیزدهمین سلحشور موفقیتی در گیشه کسب نکند و به اکران جهانی خود با 61.6 میلیون دلار پایان بخشد.
2) مریخ به مادر نیاز دارد (Mars Needs Moms)
هر کس اسم این فیلم را شنیده دست بلند کند. هیچکس؟ قابل درک است. این فیلم علمی-تخیلی و کمدی انیمیشن چنان در گیشه بی سر و صدا بود که اکثر مردم حتی علاقمندان به سینما حتی نمیدانند چنین فیلمی وجود دارد چه برسد که بخواهند چیزی دربارهاش بگویند. فیلم با تکنولوژی عکسبرداری و تبدیل به نمای سهبعدی ساخته شده بود و بازیگرانی چون سث گرین، دان فاگلر، الیزابت هارنویز، میندی استرلینگ و جوآن کوزاک داشت. با این که این فیلم کارگردانی چون رابرت زمیکس داشت که پیش از این فیلم «بازگشت به آینده»ی او بسیار موفق ظاهر شده بود، اما این بار مریخ به مادر نیاز دارد از جادوی کارگردان خویش بیبهره ماند و داستان فرموله شده و نقاشیهای ناخوشایندش باعث شد تا به راحتی به فراموشی سپرده شود. فیلم بدون هزینههای بازاریابی حدود 150 میلیون دلار هزینه برداشته بود که یعنی باید فروش خوبی داشته باشد تا به سود برسد، اما بلافاصله در گیشه با شکست مواجه شد و در هفتهی اول اکران تنها 6.8 میلیون دلار فروش داشت. فیلم در پایان تنها به فروش 39 میلیون دلار دست یافت و به آن انیمیشن سوپرموفقی که دیزنی انتظار داشت تبدیل نشد.
1) 47 رونین (47 Ronin)
کیانو ریوز بازیگر موفقی است که از کمدی کلاسیک دههی 80 «ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد» تا امروز روند بسیار موفقیتآمیزی را طی کرده و تبدیل به بازیگری جدی شده است. ریوز ستارهای است که توانایی کشاندن تماشاگران به سالن سینما را دارد، اما متأسفانه او هم نتوانست تماشاگران را متقاعد کند که فیلم اکشن 47 رونین را تماشا کنند. بودجهی عظیم فیلم 175 میلیون دلار برای تولید و 50 میلیون دلار برای بازاریابی و توزیع بود. مانند خیلی از فیلمهای پرخرج دیگر، این فیلم نیز بارها زمان انتشار خود را عقب انداخت تا در نهایت در کریسمس 2013 اکران شد. این زمان همراه بود با رقابتی سخت در گیشه: «هابیت: تباهی اسماگ»، «گرگ والاستریت»، «گوینده 2: افسانه ادامه دارد»، «زندگی پنهان والتر میتی» و «حقهبازی امریکایی». سهم 47 رونین تنها 38.6 میلیون دلار در اکران داخلی بود. در ژاپن نیز اقبالی به فیلم نشد چون مردم از تفاوتهای آن با افسانهای که بر اساس آن ساخته شده بود ناراضی بودند. با این حال فروش 113 میلیون دلاری آن توانست فروش کلی 151.7 میلیون دلاری را برای فیلم به همراه داشته باشد اما این برای جبران هزینههای بالای فیلم کافی نبود و ضرر بزرگی برای استودیوی تولیدکنندهی آن به همراه داشت.