baznashr

گیم‌شات: نقد و بررسی بازی Into Mirror

on .

نقد و بررسی بازی Into Mirror ؛ آژانس شیشه‌ای! سید ایمان احمدیان Rating: 3.3 out of 5

ذات آیینه و شیشه به دو چیز شهره است: شفاف بودن و درخشندگی، منعکس کردن اجسام و تصاویر که بشر از هر دو مورد همیشه گریزان بوده و هست. زیرا ناظر کلیدی را درک نکرده و به مشتی بیننده پدر مادر دار گرویده که بازتاب کننده اعمال وی هستند. افسوس! پس برای چند هزارمین بار می‌گوییم: آیینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آیینه شکستن خطاست! در ادامه گیم شات را با نقد و بررسی بازی Into Mirror همراهی کنید.


ایده با مهر هموکلیشه!

سال 2076، تکنولوژی از طریق قیمان صاحب منصب خود بر زندگی عوام مردم چیره شده و رفتار آن‌ها را تحت الشعاع قرار داده است. قدرت و پول بیشتر جایگاه رییس تکیه بر رأس زده را مشخص می‌کند و مردم نیز، موش آزمایشی ابر قدرت‌ها گشته‌اند و حکم ابزار آلات تحقیق محققان را دارند. شرکت و کمپانی گردن کلفتی به نام Mirror Group، بانی این حوادث بوده و با در دست گرفتن زمام قدرت دنیا و حمایت‌های مالی فراوان، تمام دنیا را به شیشه و آیینه پیوند زده است. اما پاک و بدون خماری! اجسام، اشیا و خیلی چیزهای دیگر قربانی این تکنولوژی شده‌اند. ماشین، سازه، چتر و… و هدف بعدی کمپانی، تولید نمونه‌های بشری از جنس شیشه است که تا حدی موفق عمل کرده و گماشتگان خود را وارد این محفل نموده! مانند همیشه مثبت نگران و جماعت به‌ظاهر صلح طلب! وارد عمل شده و یک تنه خواهان نابودی آدم بدهای قصه هستند! «کیت» و «آلن» دو مامور تحقیقاتی ویژه اند که با اهدافی سازمان یافته، سعی در نابودی این فرقه داشته و خواهان برقراری نظم نوین جهانی هستند! روایت به معنای حقیقی کلمه کلیشه است و هیچ گاه رنگ و بوی تنوع و تنش نخواهد گرفت. در هر بخش ماموریتی دارید، نابود می‌کنید و وارد قسمت بعدی می‌شوید بدون اتفاق خاصی و وجود کشش لازم! هر از چندی کیت با آلن صحبت کرده و او را از پیام‌های حیاتی پیش آمده آگاه می‌سازد که فوق خشک طراحی شده و با چند صد لیتر آب نیز نمی‌توان به هضم کردنش پرداخت! از دید سازندگان اوج هیجان در دیالوگ‌ها، همان جملات کهنه هفتاد سال پیش فیلم‌های هالیوودی است. “هی چی شده اون‌جا؟، صدات قطع شده ردمونو زدن آلن؟ آللن؟؟ نه نه نهههههه!” خیلی هم عالی و پر مغز!

photo_2016-10-02_03-38-50

به برندگی تیغ

اگر «متال گیر» باز باشید با شروع بخش آموزشی، اولین چیزی که مقابل دیدگانتان خودنمایی می‌کند، شباهت زیاد ظاهری آلن با «رایدن» است. مدل ایستادن و حرکت کردن، نوع آرایش مو، پوشش نیمه مکانیکی و حتی محافظ مخصوص زیر چانه و چشم، آلن را به یک بدل از رایدن با یک خروجی آبکی تبدیل کرده که فقط شبیه او بوده و در واقع مویی از رایدن در تن آلن نیست. اصلا هم نیست! فقط شاید در اوج مثبت نگری و چشم بستن روی حقایق، بتوان Into Mirror را یک Metal Gear Rising دوبعدی دانست!

بگذریم، گیم پلی بازی به مانند اکثر عناوین هم سبک خود شامل یک سری حرکات ابتدایی و همیشگی است. دویدن به سمت عقب و جلو، پرش، حمله با سلاح سرد و تیراندازی، همین! این اضلاع نیز کمافی سابق پربار نبوده و عصای دست مستطیل یاد شده (بازی) نخواهند شد! آلن موظف است که حرکت کند، دشمنان را قلع و قمع سازد و به جفنگیات کیت گوش دهد! کلیت گیم پلی بازی همین بوده و دچار تغییر خاصی نمی‌شود. در طول بازی باید با شکستن هر آیتم پنهان در محیط، الماس کسب کنید و امتیازات خود را به پله‌های ترقی پیوند زنید. اسلحه‌ها، مقاومت بدنی و نوار سلامتی آلن همگی قابلیت ارتقا را داشته و تجهیز می‌گردند. سیستم مبارزه با تعداد و نوع مختلف دشمنان هنگام تقابل سنخیت دارد و در ابتدای مراحل کم تعداد و ضعیف دشمنان خود را رو می‌کنند اما در مراحل بعدی، دشوار شده و کلاس‌های مختلف وارد میدان نبرد می‌شوند. مانند لات‌های اجیر شده و قمه به دست، یا پلیسی از شیشه که بی رمق حال ناخوشش را منعکس می‌کند! غریب است. روند گیم پلی بعد از مدتی رنگ تکرار به خود می‌گیرد و مخاطب حس سیری از غذای تکراری را پیدا می‌کند که مدام زیاد و تندتر می‌شود. خبری از دسر و میان وعده‌ای متنوع نیست! شاید اگر روند مبارزات و اهداف مراحل دچار دگرگونی می‌شد، باس فایت ها با منطق بهتری روی سر مخاطب خراب می‌شدند و سلاح‌های آلن از تنوع بی بهره نمی‌ماندند، با عنوان کامل تری طرف بودیم و از این شباهت، کمی چاشنی شخصیتی و توانایی فردی نیز نصیبمان می‌گشت نه فقط ظاهر!

photo_2016-10-02_03-41-40

در ژرفای شرق

می‌توان بهترین بخش بازی را گرافیک هنری آن دانست. حال و هوای پرسه زدن در خیابان‌های تکنولوژی زده، البسه معلق ملت زیر متروی هوایی، گوشت و سوسیس‌های آویزان از قلاب که حکم آقا بالاسر میزهای شیک اما بی مشتری را ایفا می‌کنند! و …. این تفاسیر از این تصاویر، حس غریبانه خاصی دارد که هیچ گاه جای «ب» و «ی» را با هم عوض نمی‌کند. این مناظر سر جهازی

عناوین شرقی است! گرافیک بازی یک «سل شید» ساده و زیبا بوده که نه صدای گلو از زیاد بودن و نه صدای معده از عدم وجود را به گوش می‌رساند، هر دو طرف را راضی نگاه می‌دارد. نور پردازی خوب و قابل قبول در کنار طراحی با جزییات دشمنان، خط ممتد و الاف بازی را در بخش گرافیک حداقل، از وسط نصف می‌کند! یک میان پرده هم در ابتدا به نمایش در می‌آید که به روایت حوادث در حال وقوع پرداخته و از کیفیت معمولی برخوردار است. محیط بازی در مراحل بالاتر دستخوش تغییر و گستردگی می‌شود و شاهد محیط‌های شهری، کارخانه، زیر زمین و فاضلاب و … هستیم که کمی بوی تازگی درآن نهفته و تکرار مکررات را ده چندان نمی‌سازد! گرافیک بازی نیز مانند دیگر قسم، بدون ایراد نبوده و عیوب خاص خود را دارد و در مجموع می‌شود فقط به خوب بودنش نسبت به دیگر بخش‌های بازی معترف شد ولاغیر!
نوای باران اسیدی!

نمی‌دانم چرا با موسیقی پخش شده در بخش آموزشی و آشنایی با کلیت ماجرا، قدر پر قدرتی لذت برده و چند دقیقه گوش جان را بی حرف پیش تقدیمش کردم! یاد و خاطره عناوین ژاپنی ناب را برایم احیا نمود. و بازهم نقص و ایراد، موسیقی پس از بخش مذکور از افت و خیز خود می‌افتد و به سوی تانکر رنگ آغشته به تکرار، شیرجه می‌زند! مشتی درام و ضرب بی روح و همیشگی در مراحل بالاتر تکرار شده و مخاطب را مجاب به ماندن در همان قسمت آموزشی می‌کند! آلن و کیت نیز از همکاران دکتر «فریمن» هستند هرچند بهتر، سخنان گران بهای کیت به گوش نرسد سنگین تر است و آلن هم کلا عادت به صحبت کردن ندارد! رفته رفته با نزدیک شدن به اواخر بازی، حس خواهید کرد که روی تردمیلی بودید در این مدت و فقط عرق و ضربان تند قلب نصیبتان گشته! و دیگر صدای درام با آواهای اصطلاحا مرموز به گوش لگد نزده و اصوات باران اسیدی شنیده خواهد شد! بارانی که روی زمینی فرسوده و به درد نخور فرش می‌شود! پس مهم نیست، بگذارید ببارد شاید خالی شد!

photo_2016-10-02_03-41-56

نقطه ته خط

بازی Into Mirror عنوان متوسط رو به پایینی بوده که با یک سری عمل خام و کور کورانه، پتانسیل خود را برای تبدیل شدن به یک بازی خوب، به دست باد سپرده است. شاید اگر جای تقلید از ظاهر و چهره رایدن، کمی از عناصر خوب این سبک تقلید می‌شد، خود نبودن بازی شانس خودنمایی می‌داشت نه الان که هم خودش نیست و هم از خود بیخود گشته!

نکات مثبت:

طراحی هنری و گرافیک مطلوب، موسیقی جذاب در مرحله ابتدایی، رایدن دوبعدی!

نکات منفی:

داستان خشک و کلیشه، گیم پلی تکراری و عاری از خلاقیت، شخصیت پردازی ضعیف، برخی مشکلات و افت فریم، موسیقی پوچ پس از رو شدن گل ابتدایی!

6

داستان
6.5

گیم‌پلی
7

گرافیک
7

موسیقی
6.6

متوسط
بازی Into Mirror عنوان متوسط رو به پایینی بوده که با یک سری عمل خام و کور کورانه، پتانسیل خود را برای تبدیل شدن به یک بازی خوب، به دست باد سپرده است. شاید اگر جای تقلید از ظاهر و چهره رایدن، کمی از عناصر خوب این سبک تقلید می‌شد، خود نبودن بازی شانس خودنمایی می‌داشت نه الان که هم خودش نیست و هم از خود بیخود گشته!

امتیاز شما:امتیاز کاربر:

0

(0 votes)
داستان
گیم‌پلی
گرافیک
موسیقی
متوسط
بازی Into Mirror عنوان متوسط رو به پایینی بوده که با یک سری عمل خام و کور کورانه، پتانسیل خود را برای تبدیل شدن به یک بازی خوب، به دست باد سپرده است. شاید اگر جای تقلید از ظاهر و چهره رایدن، کمی از عناصر خوب این سبک تقلید می‌شد، خود نبودن بازی شانس خودنمایی می‌داشت نه الان که هم خودش نیست و هم از خود بیخود گشته!

امتیاز شما:امتیاز کاربر:

/5
(0 votes)
 

لینک منبع: gadgetnews.ir

پربازدیدترین مطالب - ویندوز